داستان یک همنفس
ادامه داستان یک همنفس رهایی یافته
گفتگوی را که سالها بعد با دوستی که قطع مصرف نیکوتین کرده و دوباره سیگاری شده بود به یاد دارم او گفت به تازگی شروع کرده بعضی اوقات سیگار بکشد گفتند جدید پس دوباره مصرفکننده شده ای رو حرفم را رد کرد و گفت یعنی چه گاهی اوقات مصرف می کنم و معتاد نیستم جواب دادم باور من این است که شما دوباره با کشیدن اولین حکم مصرفکننده شده اید او یک ماه بعد زمانی که روزی یک پاکت سیگار میکشید حرف مرا قبول کرد بعد از لغزش به طور افراطی مصرف میکردند و همیشه یک احساس گناه غیر قابل وصفی را با خود داشتم دوستی به نام جان از من درخواست کرد تا جهت ترک سیگار به او کمک کنم سیگارم را به او نشان دادم و گفتم بی فایده است �تیو یکی دیگر از دوستانم گفت که میخواهد در مرکز ترک سیگار شرکت کنند جواب دادم مثل اینکه متوجه نیستی من قبلا ترک کردم و دوباره شروع کردم و بالاخره دوست دیگر مون پرسید آیا از جزوات مرکز ترک سیگار چیزی در اختیار دارید او تمایل داشتن شیاد را مطالعه کند از مرکز درخواست نشریات کردم و پس از دریافت آنها را به او دادم بسیار قدرت تأثیر نشریات قرار گرفت و خوشحال شد که اصرار ورزید تا هردو مجدداً قطع مصرف کنیم � و مسی را خیلی دوست داشتم و اصلا دلم نمیخواست نخواسته او را رد کنم با هم رفتیم و بسی سبب شد تا دوباره ثبت نام کنم پس از ۶ هفته دوباره قطع مصرف کرده بودم این دفعه با دفعه قبل فرق میکرد بار اول آسان بود و مانند ماه عسل به نظر میرسید این بار سخت بود مثل یک کابوس وسوسه و مشغله های ذهنی و مشکلات جسمی در هم آمیخته شده بود خواب آلود شده بودم و بی اختیار در هر جا و خصوصاً پشت فرمان ماشین به خواب می رفتند خیلی به سختی میتوانستم رانندگی کنم الها مصرف از وقتی وارد یک برنامه ۱۲ قدم شدن درس های بسیاری از قطع مصرف آموختم تا قبل از آشنایی با برنامه ۱۲ قدم هیچگونه ابزاری برای دفاع از خود در برابر مصرف نیکوتین نداشتن نیکوتین حیلهگر بازدارنده ویرانگر و قدرتمند بود لازم بود برای به دست آوردن آنچه که میخواستم آن را رها کنند گان و اسلیپ را پیدا کردم آنها گفتند که تصمیم دارند قطع مصرف کنند اطلاعاتی درباره مرکز قطع مصرف نیکوتین یک برنامه ۱۲ قدمی به آنها دادند هفته یک بار در یک رستوران یکدیگر را ملاقات میکردیم بعضی اوقات تعدادمان زیادتر میشد و بعضی اوقات تنها کسی بودم که روزو پیدا میکردند بعد از چند ماه ساز فوق العاده داشتند احساس آزادی و رهایی از اسارت نیکوتین دریافتم خداوند برای همکاری کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش نبودم به حرکت در آمده بودم در زمان مصرف همیشه تصور میکردم تا زمانی که نفس دارم میتوانم بدهم اما بعد از قطع مصرف به زودی متوجه شدم تا آنجایی که ماهیچههای مبادرت دارند می توانم بدوم و بعد از آن هم میتوانند به راحتی نفس بکشم این نقطه عطفی بود تا بتوانم با خودم ارتباط برقرار کنم و از جسمی که سال ها از آن سوء استفاده کرده بودند سپاسگزاری و جبران خسارت کنم تصمیم گرفتم آنچه آموخته بودم را در اختیار اشخاصی که تمایل به قطع مصرف سیگار دارند بگذارند بعد از چند ماه در یک بعد از ظهر یکشنبه ۴ نفر در ساحل به ونیز گردهم آمدیم دان و من قطع مصرف کرده بودیم و اسیر در تلاش برای قطع مصرف بود تصمیم گرفت این جلسه راه اندازی کنیم و نام آن را سیگاریهای گمنام بگذاریم هفته بعد اواخر ژانویه در آپارتمان هم در شهر سانتا مونیکا گردهم آمده حدود دوازده نفر بودیم و هفته بعد موریس به ما پیوست و قطع مصرف کرد موریس یکی از فعالترین اعضا در اوایل شکلگیری انجمن همیاری ما بود به مرور تعداد اعضای جلسات حضوری یا بهگونهای که دیگر سالن پذیرایی آپارتمان �ا را نداشت و به اتاقی در پارک راکسبری در شهر بورلی نقل مکان کردیم من همیشه خدمت می کنم و به نیروی برترم اعتماد دارم و او را مرا همیشه یاری میکنند از هفدهم فوریه تاکنون نیکوتین مصرف نکردم سالهای اولیه شکلگیری شکلگیری انجمن ما بسیار هیجان انگیز بود هر روز تعداد زیادی تماس تلفنی داشتیم در آن زمان اشتباهات زیادی می کردیم در اوایل شکلگیری انجمن تصمیم گرفتیم یکی از ادمها را که تصور میکردیم برای ما کارایی ندارد حذف کنیم و تا مدتی یک برنامه ۱۱ قدمی بودیم موریس یکی از اعضای موسس در ماه می سال ۱۹۸۵ مقاله ای را در مجله ریدرز به چاپ رساند هزاران نام صندوق پستی که از دوستیابی گرفته بودند سرازیر شد و او مجبور شد یک صندوق پستی دیگر برای خود بگیرد ما هیچ گونه نشریه ای نداشتیم براین گردهم آمدیم و فرمت جلسه ای را نوشتیم و فهرستی از شماره تلفن ها تهیه کردیم برای هفته ها اعضای جلسه پارک را ه را که تا ساعت ها بعد از پایان جلسه برای پاسخگویی به نامه هایی که رسیده بود میماندند میزها را کنار هم گذاشتیم تا با کمک اعضا جواب نامه ها را بنویسید و آنها را در پاکت گذاشته و اشخاص مربوطه ارسال نماییم یکی از نامه ها توسط دیوید فرستاده شد اظهار می کرد در جلسه سیگاری های گمنام که دو سال پیش در سانفرانسیسکو شروع به کار کرده بود شرکت میکند همچنین متوجه شدیم که در جلسه ای را برای قطع مصرف سیگار جهت اعضای الکلی های گمنام در او برپا کرده � در جلسه الکلیهای گمنام از قدمهای دوازده گانه برای قطع مصرف سیگار استفاده می کردند شرکت کرده بود مدت کوتاهی بعد از آن جلسه سان تبدیل به جلسه سیگاریهای گمنام شد طی یک سال ۱۰۰ جلسه برپا شد مقالهای در مجله ریتم توسط موریس به چاپ رسیده باعث بحث و کشمکشهای شد بعد از نامههایی افرادی بودند که اعدام می کردند حقوق قانونی آنها پایمال شده است یکی ادعا کرده بود که تجارت داخلی سیگاریهای گمنام را به ثبت رسانده است و یکی دیگر ادعا کرده بود که تجاری خدمات جهانی سیگاریهای گمنام را به ثبت رسانده است دیوید با آرامش و معنویت گراش به افراد شرکتی که خدمات جهانی سیگاری های گمنام را به ثبت رسانده بودند صحبت کرد و نهایتاً مسئله را حل کرد اختلاف باشد کسی که ثبت تجاری سیگاریهای گمنام را داشت تا کنفرانس فونیکس سال ۱۹۹۰ ادامه داشت در سال ۱۹۸۶ اعضا کالیفرنیای شمالی پیشنهاد برگزاری کنفرانسی در وی ویل کالیفرنیا را دادند و پنج نفر از کالیفرنیای جنوبی و کالیفرنیای شمالی گرد هم آمدند تا این انجمن هم یاری تازه شکل گرفته را جشن بگیرد در این جشن جلسه کارگاهی برگزار کردیم �لیفرنیا سوال کرد آیا ما یک انجمن ۱۲ قدمی هستیم یا خیر گروه به این سوال جواب مثبت داد از طریق برنامه همیاری ۱۲ قدمی ایمان و باور یک نیروی برتر بر اعتیادی پیروز شدیم که در برابر آن عاجز بودیم سال بعد کنفرانس دوم در شهر مونترو برگزار شد و موریس به عنوان اولین سخنران انتخاب شد در همان سالهای ابتدایی گروه های سانفرانسیسکو اولین هیئت نمایندگان را در اتاق کوچکی از یک باشگاه ورزشی که بر اساس دوازده قدم خودشان فعالیت میکردند آغاز نمودند اعضای گروههای کالیفرنیای جنوبی نیز از تجربه اعضای گروههای کالیفرنیای شمالی استفاده کردند و جلسات هیئت نمایندگان خود را راهاندازی نمودند و جورجی اسم و عنوان گرداننده انتخاب گردید چند سال بعد جلوی اسب سانفرانسیسکو جایی که شرکت در جلسات را آغاز کرده بودند به مکان کرد و دوید اولین زوجی بودند که در سیگاری های گمنام با یکدیگر آشنا و ازدواج کردند با تعداد بسیاری از اعضای جلسات سانفرانسیسکو آشنا شده بودند خصوصاً بیل که مجله فصلی ۷ مطلب را بنیان گذاری نمود یک روز من و او در یک جلسه ۱۲ قدمی در خیابان غرور شرکت کرده بودیم وقتی برمی گشتیم در این فکرم که لازم است یک دفتر خدمات جهانی تاسیس کنیم به او گفتند این حرکت سر و صدای زیادی به وجود می آورد اما بیل پافشاری نمود و با هیئت نمایندگان کالیفرنیا برنامه را به ترتیب دادند تا در کنفرانس ملی هزار و ۹۸۸ سانفرانسیسکو طرحی جهت تاسیس دفتر خدمات جهانی ارائه دهنده اولین کنفرانس خدمات جهانی بود در این سه روز سازمانی را تشکیل دادیم که تا به امروز ادامه دارد انتخاب شدن به عنوان اولین گرداننده خدمات جهانی سیگاریهای گمنام برای افتخار بزرگی بود جولی دبلیو � عنوان منشی و الیزابت دیوان خزانهدار انتخاب شدند سال بعد سال بسیار هیجان انگیزی برای همه ما بود سازمان را تشکیل داده بودیم که یک انجمن همیاری و حمایت و پشتیبانی می کند نیاز به خط مشی قوانین و مقررات و نشریات داشتیم ما در مسیر رشد بحث و جدلهای داشتیم به گونهای که گاهی اعضا با عصبانیت جلسه را ترک میکردند ما مرتب اشتباه میشه میکردیم اما سر آن در صدد اصلاح و برطرف نمودن اشتباه خود بر می آمدیم اعضا ساعتها وقت خود را صرف خدمت به رشد انجمن نمودند تا افراد معتاد بیشتر و بیشتری جذب برنامه شود چند سال به طور پیوسته گرداننده خدمات جهانی و هیئت نمایندگان لوسآنجلس بودند احساس میکردم این خدمات فقط از عهده من برمی آید و برنامه به من احتیاج دارد عاقبت وقتی شخصی دیگر برای گردانندگی انتخاب شد بسیار متعجب شدم نیروی برتر انجمن ما را هدایت و رهبری می کند دیگری در زمان خاص خود لازم و ضروری هستند درست زمانی که فکر می کنم اگر من نباشم کس دیگری از عهده این کار برنمی آید شخصی بر می خیزد نی ریز می خیزد و آن را به خوبی بر عهده می گیرد کمک خلبان سابق نیروی دریایی در جنگ جهانی دوم بود در مورد ادعای شرکت مذکور هستند تمایل به تسلیم شدن نداشت همانگونه که من نیز تسلیم نمیشدند با تعدادی پیشنهاد جهت ادامه جنگ و مقاومت برای حفظ نام سیگاری های گمنام و کنار زدن شرکتی که ادعای تجارت آن را داشت به کنفرانس آمدیم در گرماگرم به سه موضوع کنفرانس فونیکس دریافتیم که به باید از هرگونه جنگ و ستیز با هر چیز و حرکت پرهیز کنیم و با دلایل منطقی و به روشنی مشخص کنیم که چه هستیم برای وجدان گروهی تصمیم گرفت و انجمن را به نیکوتینی های گمنام تغییر دهد به یک تغییر تفکر عالی بود که سبب به حرکت درآمدن عواطف و احساسات بسیاری شد بسیاری از اعضا همچنان به نام قدیمی انجمن چسبیده بودند � حال ما معتادان بودیم که مخدر نیکوتین اعتیاد داشتیم و فقط سیگاری سابق نبودید با معتادان به نیکوتین بودیم در آن زمان غم بزرگی هم داشتیم ما دارم که از زمان کودکی هم سیگار میکشید بالاخره در سن ۶۲ سالگی قطع مصرف کرد خوشحال بودم که قطع مصرف کرده است و همچنین خوشحال بودم که الگوی مثبتی برای او شدند اما چند سال بعد صدماتی که طی سالها مصرف به جسم خود زده بود به صورت عام فیزیک خود را نشان داد بیماری او به تدریج وخیم تر می شد زمانی که اولین فرزند پسرم را نزد او آوردند که او را ببیند او به صورت دائمی از ماسک اکسیژن استفاده میکرد کنار میز آشپزخانه مینشست و از کپسول اکسیژن و ماسک اکسیژن استفاده میکرد او پسر اولم را تنها یک بار زمانی که شش ماهه بود دید � آن سال مادرم به ذات الریه مبتلا شد سریعا با هواپیما نزد او آمدند فقط سه روز محاور دکتر گفت به دلیل آن میتواند کمک زیادی به به مداوای برونشیتی کرد سرود را دائم در کنار اون ماندم با یکدیگر صحبت میکردیم و من سعی میکردم با حرفهایم را دلداری دهم اون میگفت دوست داشتم بزرگ شدن بچه هایت را ببینم خواهران پدرم و خدمتکار مادرم را خبر کردم یاد مادر مدرس ها را در دست یکدیگر قرار دادیم و برای او دعای آموزش کنید از میان ما رفت گوهرشاد پرونده پزشکی او نشان میدهد که بر اثر برونشیت فوت نموده است اما اگر بر اثر مصرف نیکوتین به بیماری آمفیزم مبتلا نشده بود میتوانست بیشتر زنده بماند مادرم مادرم نود و چند سال عمر کرده بود من معتقدم که اگر مادرم نیکوتین مصرف نمیکرد میتوانست بیشتر زنده بماند و بزرگ شدن فرزندانم را شاهد باشد پسران مجرد و مادی دو نعمت بزرگ زندگی هم هستند آنها نیز از برکت یک پدر سالم برخوردارند و آنها به ندرت خود را در معرض دود سیگار قرار میدهند و هرگز ندیده اند که پدرشان سیگار بکشد و این موضوع به شدت خطر اعتیاد و آنان به نیکوتین را کاهش میدهد من عاشق پسران هستند همانگونه که عاشق این برنامه هستم ساله آمار رشد کرده ایم بسیاری آمدند و رفتند و ما دریافته ایم فقط تعداد اندکی از کسانی که از برنامه جدا میشود فرصت دوباره پیدا میکند تا به برنامه بازگردد دری بسیاری به این برنامه می آیند که فقط قطع مصرف کنند و به دنبال زندگی خود بروم خدمتگزاران گاهی دل درد می شود آنچه دریافتند این است که قطع مصرف به تنهایی جواب مسئله من نبود من یک شخصیت معتادگونه دارم اگر به خودم واگذار شود به اعتیاد بازمیگردد تجربه من با نوشیدن قهوه به خوبی بیانگر این مطلب است